نشستم جلوی ِکامی..
یهو میبینم ی چی از جلو چشَم رد شد افتاد رو تختم!!
میگم چی بود؟ نگاه میکنم میبینم جوراب ِبافتی !!
داداشی:حتما الان پاهات کلی یخ کرده !! :دی