دنیا ی دار ِ از مکافات ُ پستی ِما !
از زبون ِکثیف ِما !
دختر هر روز با ی مرد میره ! و تنها پدر میگه مراقب باش باردار نشی:| چی بر سر ِ غیرت ِاون پدر اومده؟! مواد؟ مواد ُبا چی عوض کرده؟ شرافت دخترش؟ زندگی بر باد رفته ی خودش !
یا دختر ِبزرگی که دست به دامان ِعمو شده ! که فقط ی شوهر برام پیدا کن تا از این خونه فرار کنم!!
اصلا کدوم پسر قبول میکنه با شرایطی که اون پدر یا خواهر داره ! با اون دختر ازدواج کنه !!
چرا همیشه تر ُخشک با هم میسوزه ؟!
می گفت ی عمر به همه میگفت هر جایی ! گفتم حالا بچه ی خودش :|
اوف ! زندگی ترس داره ! آینده ترس داره!
من چقد دل سوزوندم؟ من چقد تهمت زدم؟ من چقد؟!؟!
مخم داره میپوکه!
مراقب ِرفتارُ زبونمون باشیم !!