-
تماس بی موقع!!!!
شنبه 18 اردیبهشتماه سال 1389 14:33
امروز اومدم هفته خوبی رو آغاز کنم! ذهنمو خلوت کردم!داشتم از زندگی و از خودم لذت میبردم که یکی از دوستان لطف کردن و با ما تماس گرفتن!!! دقیقا در مورد موضویی که من از دستش فراری بودم که بتونم هفته خوبی آغاز کنم سوال پرسید!!!!! با یه سوال و فضولیه اون آدم٬هر چه رشته بودم پنبه کرد!!!! یادم انداخت که چقدر آدم...
-
درد ودل گندمی
شنبه 18 اردیبهشتماه سال 1389 01:39
حالم الان خوبه! ولی هنوز دوسش دارم!!! به کمک خدا نیاز دارم٬به خدای که در همین نزدیکیه! همه الان خوابن و من بیدار! منتظر٬انتظار مردی با اسب سفید رو ندارم!هیچوقتم نداشتم! ولی....با اومدنش تمام معادلات زندگی آیندمو بهم زد! آینده ای که برای خود خودم بود! و حالا شده برای خودمو کسی که هیچوقت در کنارم قرار نمی گیره!!! ی...
-
عبرت نامه
جمعه 17 اردیبهشتماه سال 1389 21:48
خاک شد هر که در این خاک زیست خاک چه داند که در این خاک کیست! امروز توی اتوبان پشت ی کامیونه دیدم! به نظرم خیلی با معنیه منو که خیلی تحت تاثیر قرار داد!!! الان متحول شدم!که کار بد نکنم!مامانرو اذیت نکنم!خودمو تمشکی رو هم دیوونه نکنم! امروز با مامان اینا رفتیم بیرون٬کلی غر زدم که من نمیامو اینا! مامانه هم کشون کشون منو...
-
عکس
سهشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1389 14:03
-
اولین روز گندم
یکشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1389 13:31
۱۲ اردیبهشت ۸۹ - کافی نت نزدیک یونی ! کرج ٬ من و تمشکی امروز اولین روزیه که ی وبلاگ درست کردیم ! البته بانو تمشکی درست کرد ! البته پدر پدرشو رویت کرد تا یه کوچولو حالیه من کنه! البته بگم من گیج نیستما اون معلم خوبی نیست! امروز صبح بانو رو ۲باره و طبق معمول کاشتم!الان اگه اون قسمتی رو اون همیشه منتظر میشه ببینید به ی...
-
من دوباره . .
یکشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1389 12:39
این بار هم که تاول پاهایم خشک شود دوباره راه می افتم دوباره عاشقت می شوم دوباره گم می شوم